عشق فرض راه است همه کس را
تماس با مدیر

نام و نام خانوادگي:
پست الکترونيکي:
آرشيو مطالب
آخرین مطالب

درباره ما

این وب وابسته به هیچ گروه و سازمانی نیست و از نظر فکری فقط از احکام شرعی و منویات امام خامنه ای تبعیت می کند .
همسنگران
» ضامن آهو
» شعرهای سیدناصر ولائی
» ياوران مهدي
» مباحث اخرالزمان
» ظهور نزدیک است
» شهدا شرمنده ایم
» امروز اولین روز از باقی عمر من است
» (وب مداحی کربلایی محسن احمدی)
» همراه رهبر
» کلبه ساده من
» معبری به آسمان
» نگاه
» گروه اسلام شیوا
» ذاکرین اهل بیت
» لبیک یا حسین
» هیئت جوانان مسجد حضرت سیدالشهداء(ع)
» پاتوق عاشقان علی اصغر (ع)
» گمنام
» پایگاه رسمی حزب الله لبنان
» هیئت بین الحرمین اندیمشک
» معبری به آسمان
» انصارالمهدی
» شهید چهارده سال بعد از انتظار
» حزب الله لبنان
» معبر سایبری اندیشه
» REZAHOOSHMAND
» وطنم قلعه سرچهاردانگه
» منتظران ظهور 313
» وبسایت رسمی شجره طیبه صالحین،حلقه شهیدمهدی مکاری شهر مشکات
» خادمین سرزمین نور
» کـلــبـه درویــــشـی
» اَین عمار!!!درجستجوی عمار...
» یالثارات
» سایت مداحی کربلایی محسن احمدی
» ♥♥ استاد رائفی پور ♥♥
» سنگر جنگ نرم
» مجمع فرهنگي رهپويان علوي سريش آباد
» تار نمای تخصصی حاج جواد دلیر
» وبلاگ فرهنگی و مذهبی لثارات الحسین (ع)
» مهدویت وآخرالزمان
» معبر سایبری اندیشه
» هیئت محبان امام جعفرصادق(ع) تربت جام
» معبر سایبری اندیشه
» مهدی موعود (عج)
» مـــنــتــظـران مـــهــــدی
» بسیج ما
» جاودانه ها
» جنگ 93
» هیئت متوسلین به حضرت زهرا(س)خرم آباد
» بیرق عشق
» دغدغه
» دل خوشي های طلبه
» تفرش عصر مدرن
» یا اباصالح المهدی
» روستای شهید حسین چکی(روستای دشت آهو)
» کانون جوانان بسیج شهرستان فریدن
» گرافیک کده
» سرباز سایبری سید علی
» بیتابان گربلا
» کانون جوانان بسیج شهرستان فریدن
» مولا مهدی گل یاس
» معبر سایبری ساوه
» مجله حقیقت
» مهدی مولا گل یاس
» بیرق عشق
» رزمنده سایبری
» هیئت بین الحرمین ساری
» مرشد

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان عاشوراییان زنجان و آدرس b-zanjan.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





دیگر امکانات

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 60
بازدید دیروز : 9538
بازدید هفته : 12836
بازدید ماه : 28778
بازدید کل : 1016672
تعداد مطالب : 888
تعداد نظرات : 177
تعداد آنلاین : 1



روزشمار محرم عاشورا جنگ دفاع مقدس
 سید علی اگر لب تر کند جان را فدایش می کنیم کربلا را تو مپندار که شهریست در میان شهرها و نامیست در میان نام‌ها  بازنده نگهداشتن عاشوراء کشور شما آسیب نخواهد دید السلام علیک یا ابا عبدالله بسیج لشگر مخلص خداست أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاء شهید نظر می کند به وجه الله
+ نوشته شده توسط فداییان رهبری در و ساعت 20:6 |

هر که عاشق شود و آنگاه عشق پنهان دارد و بر عشق بمیرد شهید باشد

 حدیثی از پیامبر اسلام  )

... دریغا عشق فرض راه است همه کس را.دریغا اگر عشق خالق نداری باری عشق مخلوق مهیا کن تا قدر این کلمات تو را حاصل شود... دریغا چنانچه عشق خالق را در دل احساس نمیکنی عشق و محبوب زمینی را دریاب تا شاید به حقیقت زندگی پی ببری... در عشق قدم نهادن کسی را مسلم شود که با خود نباشد و ترک خود بکند و خود را ایثار عشق کند. عشق آتش است هر جا که باشد جز او رخت دیگری ننهد. هر جا که رسد سوزد و به رنگ خود گرداند... کار طالب آن است که در خود جز عشق طلب نکند. وجود عاشق از عشق است؛ بی عشق چگونه زندگانی کند؟! ... سودای عشق از زیرکی جهان بهتر ارزد و دیوانگی عشق بر همه عقل ها فزون آید. هر که عشقی ندارد مجنون و بی حاصل است. هر که عاشق نیست خودبین و پرکین باشد و خودرأی بُوَد؛ عاشقی بی خودی و بی راهی باشد. دریغا همه جهانیان کاشکی عاشق بودندی تا همه زنده و با درد بودَندی!

بدایت عشق به کمال ، عاشق را  آن باشد که معشوق را فراموش کند که عاشق را حساب با عشق است. با معشوق چه حساب دارد؟ مقصود وی عشق است و حیات وی از عشق باشد، و بی عشق او را مرگ باشد. در این حالت وقت باشد که خود را نیز فراموش کند... که از عشق چندان غصه و درد و حسرت بیند که نه در بند وصال باشد و نه غم هجران خورد زیرا که نه از وصال او را شادی آید و نه از فراق او را رنج و غم نماید. همه خود را به عشق داده باشد.»

تنها ره سعادت : ایمان ، جهاد ، شهادت

برچسب‌ها: عاشق , عشق کتمان, عشق , بمیرد, شهید, عشق, فرض , راه , غم هجران , حساب با عشق, حسرت,
+ نوشته شده توسط فداییان رهبری در و ساعت 22:0 |

ای فاطمه!

نام این مولود را علی بگذار، که خدای علی اعلی می فرماید:

من او را از نام خود جدا کردم و به ادب خود ادب آموختم و بر مشکلات

علم خویش او را واقف ساختم.

کعبه، در هلهله فرشتگان، برای میلاد عشق لحظه شماری می کرد؛

میلاد علی مظهر تمام عشق و صفا و تفسیر بلند عدالت و شجاعت......

ای فراتر از عشق زمین

 

تنها ره سعادت : ایمان ، جهاد ، شهادت

برچسب‌ها: دلم شده, غرق , سرور, شعف, کعبه , علی , صدف, فراتر , عشق, زمین,
+ نوشته شده توسط فداییان رهبری در و ساعت 15:49 |
آیت الله جوادی آملی "حفظه الله":

رهبری نه پست است نه مقام، بلکه امام جامعه است.

چگونه است که در نماز با اقتدای چند نفر میگوییم امام جماعت...!

اما به رهبر جهان اسلام نگوییم امام؟

هرلفظی غیر از امام خامنه ای جفاست به ایشان!

 

b7968481f7c6a52c690182b8dd893e3c-425

 

تنها ره سعادت : ایمان ، جهاد ، شهادت

برچسب‌ها: امام خامنه‌ای, رهبر, انقلاب اسلامی, عشق , وطن , ملت,
+ نوشته شده توسط فداییان رهبری در و ساعت 12:24 |

يک دختر درس خوانده و آرام که از سايه خود می‌ترسيد، يك مرتبه مردی غريبه را از تراس طبقه سوم به پايين پرت می‌كند! این سرانجام یک دوستی خاموش اینترنتی است، پس آگاه باشید داستان‌ها معمولا بر اساس واقعیت‌ها اتفاق می‌افتند.


من دختری بودم که شب‌ها رویاهای زیادی می‌دیدم و صبح آن را زیر خاک مدفون می کردم .... دنیا را خائنی می‌دیدم که هیچ وقت از من حمایت نمی‌کرد، نقشه‌هایم را می‌خواند و لو می‌داد ...

 


 


امتحاناتم تمام شده بود و من چیزی نداشتم که باهاش ذهنم مشغول باشه و دلتنگیام را فراموش کنم. مامانم که دید دمق نشستم، گفت:" می‌خواهی فردا یه مهمونی مفصل بگیرم ؟ جمع‌مان جمع می‌شه و خوش می‌گذره ! حوصله‌ات هم سر جایش میاد " ناراحت شدم.


غرغر کردم که: می گم حوصله ام سر رفته، آن وقت شما می خواهید مهمان بازی کنید؟

بابا، از آن یکی اتاق، صدای فریاد مرا که شنید، آمد و گفت: عجب دوره زمانه‌ای شده‌ها! توی جوانی، سر ما درد می‌کرد برای دور هم جمع شدن و خاطره تعریف کردن و بازی‌های دسته جمعی، معلوم نیست شما جوان‌ها چتان شده!؟»

تنها ره سعادت : ایمان ، جهاد ، شهادت

ادامه مطلب


برچسب‌ها: پایان , یک دوستی, اینترنتی, خاموش , چت, عشق, فریب, اقدام به خودکشی, حفظ آبرو, آبروی بر باد رفته ,
+ نوشته شده توسط فداییان رهبری در و ساعت 20:44 |

 

تقویم حواد ث سفر قافله حسینی

(از مدینه تا مدینه)

آغاز حرکت کاروان ؛

28 ماه رجب               سال 60 ه . ق

#حرکت کاروان ابا عبدالله الحسین (ع) از شهر مدینه به طرف شهر مکه به دنبال فشارهای وارده به حضرت برای بیعت با یزید .

3 ماه شعبان              سال 60 ه . ق

#ورود کاروان ابا عبدالله الحسین (ع) به شهر مکه .

15 ماه رمضان            سال 60 ه . ق

# بدنبال نامه های پی در پی و فراوان کوفیان و دعوت از امام (ع) برای عزیمت به شهر کوفه و رهبری آنان و اعلام آمادگی برای یاری و نصرت آن حضرت ، امام (ع) مسلم ابن عقیل را جهت گرفتن بیعت از مردم عازم شهرکوفه فرمودند .   

5 ماه شوال               سال 60 ه . ق

# ورود حضرت مسلم در میان استقبال زیاد مردم به شهر کوفه .

8 ماه ذی الحجه         سال 60 ه . ق

# حرکت کاروان امام حسین (ع) از مکه مکرمه به سمت شهر کوفه .

9 ماه ذی الحجه         سال 60 ه . ق

# به شهادت رسیدن حضرت مسلم در شهر کوفه .

2 ماه محرم                سال 61 ه . ق

# ورود کاروان حسینی به سرزمین کربلا .

# در این روز نامه ای از ابن زیاد توسط پیک بدست امام رسید و در آن گفته شده بود که یزید دستور داده یا بیعت کنی و یا تو را میکشم . 

3 ماه محرم                سال 61 ه . ق

# عمرسعد با 4000 لشگر سواره نظام وارد کربلا شده و روبروی امام (ع) مستقر گردید .

# درهمین روزعمرسعد پیکی به جانب امام حسین (ع) فرستاد که چرا به اینجا آمده ای؟ وامام (ع) فرمدند که من به دعوت کوفیان آمده ام و اگر نمی خواهید برمیگردم .

# پس از آن عمر سعد نامه ای به ابن زیاد نوشته ، همین مطلب را در آن ذکر کرد و ابن زیاد در پاسخ او نوشت که باید حسین و یارانش با یزید بیعت کنند و راه برگشت ندارند .  

4 ماه محرم                سال 61 ه . ق

# ابن زیاد در این روز همه مردم کوفه را در مسجد جامع جمع کرده و پس از تعریف و تمجید فراوان از معاویه و یزید و خدمات آنها و نیز پخش پول در بین مردم گفت : حسین بر علیه یزید قیام کرده و با تهدید آنها گفت که باید به جنگ وی برویم ، فلذا در همان مجلس شمر جلو آمده و 4000 نفر نیز به او پیوستند ، سپس یزید ابن رکاب کلبی قدم به پیش نهاد و 2000 نفر نیز به او ملحق گردیدند ، حصین ابن نمیر اعلام حمایت نمود و 4000 نفر هم به او پیوست (مخلص کلام اینکه علاوه بر حُرّ که با لشکریانش در آنجا از قبل حضور داشتند و عمر سعد نیز که روز گذشته با 4000 نفر به کربلا رفته بود ، در مسجد در همان لحظه 10000 نفر برای جنگ با ابا عبدالله الحسین (ع) بسیج گردیدند)

5 ماه محرم                سال 61 ه . ق

# ابن زیاد به دنبال شبث ابن ربعی فرستاد و او با 1000 سوار به لشکریان وی ملحق گردید (شبث جزو امضا کنندگان دعوت نامه برای امام حسین(ع) بوده است)

6 ماه محرم                سال 61 ه . ق

# تا این روزتعداد لشکریان عمر سعد در کربلا به 30000 نفر بالغ گردید(20000 نفر سواره نظام و 10000 نفر پیاده نظام) .

# ابن زیاد طی نامه ای شروع جنگ با امام حسین(ع) را اعلام مینماید و در همین رابطه امام (ع) عمرسعد را شبانه به مذاکره دعوت مینمایند و در پایان عمر سعد بخاطر حکم ملک ری بهانه تراشی کرده و زیر بار نمی رود . خولی که در جریان مذاکره قرار گرفته بود نامه ای به ابن زیاد نوشت و مذاکره امام و عمرسعد را بعنوان تهدید اعلام کرد ، و فرمانده لشکری خودش را برای تمام کردن کار خواستار میگردد .

7 ماه محرم                سال 61 ه . ق

 # ابن زیاد در پاسخ نامه خولی به عمرسعد نامه ای نوشت و دستور داد عمرسعد بین امام حسین(ع)و آب مانع شود و اجازه ندهد که امام بتواند قطره ای آب بدست بیاورد . با رسیدن این نامه عمرسعد امرابن حجاج را با 500 نفرسواره مأمورحفاظت ازشریعه فرات کرد . و لذا از روز هفتم قطع آب صورت گرفته و بحث عطش آغاز گردید .      

8 ماه محرم                سال 61 ه . ق

# عمرسعد طی نامه ای به ابن زیاد نوشت حسین قبول کرده که برگردد و معترض دستگاه بنی امیه و حکومت یزید نباشد و یا به شام رفته و خود با یزید صحبت کند ، و لذا نیازی به جنگ کردن نیست .

# ابن زیاد تحت تأثیر شمر در پاسخ نوشت و توسط خود شمر به عمرسعد اعلام کرد که اگرحسین حاظر است خودش را تسلیم تو بکند و او را تحویل من بدهی این کار را بکن ، و اگر حاظر نیست که تحویل من شوند با آنان بجنگ و همه آنها را بکش و جنازه های آنان را مسلح کن و با اسب بر پیکر آنان بتاز ، اگر این کار را میکنی هیچ ، در غیر این صورت فرماندهی لشگر را به شمر واگذار کن . لذا اینجا بود که تصمیم گرفت خود با امام بجنگد و لذا در روز عاشورا با پرتاب اولین تیر به سمت خیام امام حسین(ع)و شاهد گرفتن همه جنگ را آغاز نمود .  

9 ماه محرم                سال 61 ه . ق

# شمر با نامه ای که از ابن زیاد گرفته بود به کربلا آمد و نامه را به عمرسعد ابلاغ کرد و عمرسعد چون موقعیت خود را در مخاطره دید گفت خود جنگ را آغاز میکنم و لذا قرار شد همین روز(روز تاسوعا) جنگ آغاز شود .

# قبل از آغاز کردن جنگ شمر امان نامه ای برای حضرت اباالفضل العباس(ع) و برادرانش آورد که آن حضرت آن را پاره کرده اعلام نمود لحظه ای از امام جدا نخواهد شد .

#نزدیکی عصر عمرسعد تصمیم به حمله گرفت و لشگر به سمت امام حسین(ع) حرکت کرد ، امام حضرت اباالفضل العباس(ع)را ماموریت داد تا ببیند آنها چه برنامه ای دارند ، که در پاسخ اعلام داشتند به دستورامیر یا تسلیم میشوید و یا میجنگیم ، حضرت این گفته را خدمت امام(ع)عرض نمودند ، و همزمان اصحاب امام(ع) نیزبرای منصرف کردن لشگریان عمرسعد از جنگ با آنان صحبت کردند . امام(ع) به حضرت اباالفضل(ع) فرمودند به آنها بگو ما تسلیم نمیشویم ، لیکن اگر میتوانی امشب را از آنها مهلت بگیر تا امشب را به راز و نیاز و ذکر و استغفار و نماز بگذرانیم ، که عمرسعد با احساس خطر از طرف لشکریانش در صورت مخالفت ناگزیر پذیرفته و مهلت داد .  

شب دهم ماه محرم     سال 61 ه. ق  

 

 

 

امشب شهادت نامه عشاق امضا میشود            

فردا ز خون عاشقان این دشت دریا میشود  

# امام(ع)دستور دادند خیمه ها نزدیک هم زده شوند و طنابهای خیمه ها درون هم باشد .

# پشت خیمه ها را خندق کنده و درون آنرا هیزم ریختند تا روز عاشورا مانع دشمن جهت حمله از پشت به خیمه ها گردد .

# امام(ع) شبانه خود اقدام به کندن خارهای مقابل چادرها نمودند تا فردا در هنگام فرار کودکان و زنان کمتر پای آنها آسیب ببیند .

# امام(ع) در این شب تمام اصحاب را در خیمه خود جمع نموده و بیعت خود را از آنها برداشتند و اجازه دادند که برگردند ، که پس از نرفتن آنها امام(ع)جایگاه آنان را در بهشت به ایشان نمایاند .

#سی و دو نفر از لشگریان عمر سعد شبانه جدا شده و به لشگریان امام(ع) ملحق شدند .

10 ماه محرم              سال 61 ه . ق                                          

 

امروز عاشورا نیست !                  عید قربان است !

#به شهادت رسیدن حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و هفتاد و دو تن یاران وفادار آن حضرت .

# به غارت رفتن خیام آل الله .

# به اسارت در آمدن اهل بیت امام حسین(ع) .

11 ماه محرم              سال 61 ه . ق

# حرکت دادن کاروان اسرا توسط عمرسعد از میان شهدا به طرف شهر کوفه .

12 ماه محرم              سال 61 ه . ق

# ورود قافله اسرا به شهر کوفه .

19 ماه محرم              سال 61 ه . ق

# حرکت کاروان اسرا از شهر کوفه به طرف شهر شام .

1 ماه صفر                 سال 61 ه . ق

# وارد نمودن قافله اسرا به شهر شام و اسکان دادن آنها در خرابه شام .

5 ماه صفر                 سال 61 ه . ق

# درگذشت حضرت رقیه دختر خرد سال امام حسین (ع) در خرابه شام .

9 ماه صفر                 سال 61 ه . ق

# حرکت قافله از شام به طرف مدینه ، لیکن در بین راه در سر دو راهی راه مدینه و کربلا به خواست حضرت زینب (س) کاروان به سمت کربلا ادامه مسیر داد

20 ماه صفر               سال 61 ه . ق

٫جابر ابن عبدالله انصاری وارد کربلا شده و پس غسل در فرات با پوشیدن لباس احرام به زیارت مرقد مطهر امام حسین (ع) رفت .

# ورود قافله به کربلا و ..........

23 ماه صفر               سال 61 ه . ق

# پس از اقامت سه روزه در کربلا بعلت شدت تألمات و احساس خطر برای آنها به دستور امام سجاد (ع) کاروان به طرف شهر مدینه حرکت نمود .

۱۶ ربیع الاول             سال ۶۱  ه .ق

بازگشت کاروان به مدینه

 

پایان حرکت کاروان

اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ

خدايا لعنت کن نخستين ستمگرى را که بزور گرفت حق محمد و آل محمد را و آخرين کسى که او را در اين زور و ستم پيروى کرد

اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَيْنَ وَ شايَعَتْ وَ بايَعَتْ وَ تابَعَتْ عَلى قَتْلِهِ اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَميعاً

خدايا لعنت کن بر گروهى که پيكار کردند با حسين عليه السلام و همراهى کردند و پيمان بستند و از هم پيروى کردند براى کشتن آن حضرت خدايا لعنت کن همه آنها را

تنها ره سعادت : ایمان ، جهاد ، شهادت

برچسب‌ها: تقویم , حواد ث , سفر, قافله حسینی, سفر , عشق, ,
+ نوشته شده توسط فداییان رهبری در و ساعت 19:50 |

شبی یاد دارم که چشمم نخفت  

شنیدم که پروانه با شمع گفت

که من عاشقم گر بسوزم رواست

تو را گریه و سوز باری چراست؟

بگفت ای هوادار مسکین من

برفت انگبین یار شیرین من

چو شیرینی از من بدر می‌رود

چو فرهادم آتش به سر می‌رود

همی گفت و هر لحظه سیلاب درد

فرو می‌دویدش به رخسار زرد

که ای مدعی عشق کار تو نیست

که نه صبر داری نه یارای ایست

تو بگریزی از پیش یک شعله خام

من استاده‌ام تا بسوزم تمام

تو را آتش عشق اگر پر بسوخت

مرا بین که از پای تا سر بسوخت

همه شب در این گفت و گو بود شمع

به دیدار او وقت اصحاب، جمع

نرفته ز شب همچنان بهره‌ای

که ناگه بکشتش پری چهره‌ای

همی گفت و می‌رفت دودش به سر

همین بود پایان عشق، ای پسر

ره این است اگر خواهی آموختن

به کشتن فرج یابی از سوختن

مکن گریه بر گور مقتول دوست

قل الحمدلله که مقبول اوست

اگر عاشقی سر مشوی از مرض

چو سعدی فرو شوی دست از غرض

فدائی ندارد ز مقصود چنگ

وگر بر سرش تیر بارند و سنگ

به دریا مرو گفتمت زینهار

وگر می‌روی تن به طوفان سپار

تنها ره سعادت : ایمان ، جهاد ، شهادت

برچسب‌ها: شمع, پروانه , عاشق, عشق, مدعی, سیلاب درد, شعله, گفتگو, شمع و پروانه, سعدی,
+ نوشته شده توسط فداییان رهبری در و ساعت 12:13 |

فصل: در مبادی عشق عاشق را ریائی بود با خلق و با خود و با معشوق اما خلق چنان بود که عشق در دل دارد و برای سقوط جاه اظهار نکند و از آن معنی خفی که چون آتش در باطنش افتاده است کس را اخبار نکند اخبار برخلاف حال کند اگرچه بباطن در آتش بود بظاهر خرم و خوش بود:

تا جان دارم عشق تو در جان دارم
از درد تو من ننالم ای مایۀ عمر
        وز خلق جهان بجمله پنهان دارم
چون درد ترا بجای درمان دارم


و ریای با خود چنان بود که عشق را بی خودی شمارد و از قوت نفس زخم عشق بمرهم بردارد و حال خود از خود بپوشد با نفس جامۀ صبردرپوشد و از درد نخروشد و این دشوارتر بود و نفس درین حال بیدارتر بود و ازخودی بیزارتر بود و روا بود که نفس لوامۀ وی باقوت بود دلش را ملامت کند گوید در بیخودان نظر کن پس در عالم بی خودی سفر کن سرمایۀ ایشان را در نظر آر پس دل از نقد خود بردار نباید که کیسۀ وجود تهی شود و کنار ازو پرنگردد و در این بندگی بماند چنانکه بیشتر نگردد:

می ترس دلا از آن که سرمایۀ عمر
        از دست تو کم شود تو مفلس مانی


و روا بود که نفس لوامه گوید ای تر دامن دم درکش و سر در گریبان حیرت کش قدر خود بشناس و اندازۀ عشق او بدان تو ذرۀ و او آفتاب اگرچه ذره را آفتاب سبب ظهورست فاما او را طاقت مقاومت آن نورست او پادشاه است و تو گدا و گدا را بر پادشاه عشق آوردن موجب هلاکی باشد و از غایت بی باکی باشد:

او پادشهست و تو گدائی زنهار
        تا سر نکنی در سر کارش هشدار


و ریا با معشوق چنان بود که عشق را ازو نهان دارد و درد در میان جان دارد در خلا دیده او چون دیدۀ گریان بود و در ملالبش چون لب برق خندان بود و این عظیم دشوار بود اما زود پرده دریده شود اگر بمثل موئی شود در زلف معشوق هم نهان ماند و انگشت نمای شود زیرا که رنگ معشوق دیگر بود و رنگ عاشق دیگر و آنچه در کتاب سوانح گفته است بدین معنی قریب است:

چون زرد بدید رویم آن شیرین کار
زیرا که تو صد منی شدی در دیدار
        گفت او که دگر بوصلم امید مدار
تو رنگ خزان داری و من رنگ بهار


و درین هر سه مقام عاشق بهستی خود موصوف بود و بخود معروف و چون هستیش در پرتو انوار معشوق روی به نیستی آورد علت برخیزد عاشق را درین مقام با کسی روی نباید و از لوث ریا بکلی پاک گردد و عیار و بی باک گردد و آن را که در مقام اتحاد مقر شود او را چه جای روی و ریا بود:

با من بودم بخود ریا بود مرا
با دل گفتم چو از خودی رسته شدم
        وز دست غمت بسی بلا بود مرا
کان روی و ریا بگو چرا بود مرا
تنها ره سعادت : ایمان ، جهاد ، شهادت

برچسب‌ها: عشق , عاشق معشوق, وصال, عین القضاه, اسرار, تمهیدات, نفس لوامه, غفلت , پرده, کمال,
+ نوشته شده توسط فداییان رهبری در و ساعت 15:18 |

فصل: مرکب عشق مرکبی باقوتست بیک تک از دو عالم بیرون شود و جولان در عالم لامکان کند اگر طالب را قصد عالم لامکان بود جز بر مرکب تیز تک عشق میسر نشود. لعمری تا مرکب سید عالم صلعم براق بودو حامل او رفرف و برندۀ او پرنده و گذر در مکان از آن تنگنا بیرون نشد چون بر مرکب عشق سوار شد و در عالم شوق نامدار شد و بسیر عالم لامکان سر برآورد از مکاشفۀ عیانی خبر آورد اِذا شاهَدَ بِالعَیانُ تَجاوَزَ عَنِ المَکانِ.
ای دوست آن را که مرکب عشق حامل بود و وجودش در لامکان حاصل هر آینه اسم مکان از بودش زایل بود و تصور حدوث در نهادش باطل.

آن را که براق عشق حامل باشد
بی زحمت نیستی وجود پاکش
        معشوق بدو بطبع مایل باشد
هر هستی را همیشه قابل باشد

٭٭٭

فصل: آن مرکب که خاص حضرت پادشاه بود و رکاب او را شایسته هرکه پای در رکاب آن مرکب آرد رقم بیحرمتی بروی کشند باشد که به سیاستی گرفتار شود اما اگر رکاب دار در اوان آنکه پادشاه بمیدان بود و گوی مرادش در چوگان برای آنکه مرکب بزودی بمیدان برد بر آن مرکب سوار شود در مذهب جهان داری روا بود. معشوق پادشاه است و روح مرکب و عشق رکاب دار اگر رکاب دار عشق بر مرکب روح سوار شود و بسوی میدان مراد معشوق تازد تا بواسطۀ آن گوی هوابحال گاه رضا رساند عیبی نبود.

٭٭٭

فصل: عجب آن نبود که عاشق از کمال عشق حامل ببار معشوق شود عجب آن بود که معشوق از کمال شوق که وَاِنّا اِلَیْهِم اشَدُّ شَوْقا حامل عین عاشق شود که وَحَمَلْناهُمْ فی البرَّ وَالْبَحْر.

عاشق چو دل از وجود خود برگیرد
واللّه که عجب نباشد از دلبر او
        اندر دود و دامن دلبر گیرد
کاو را بکمال لطف در برگیرد


ذو النون مصری گفت در بادیه عاشقی را دیدم با یک پای سر در بیابان با آهوان نهاده بودو خوش میرفت گفتم تا کجا گفت تا خانۀ دوست گفتم بی آلت سفر مسافت بعید قطع کردن چون میسر شود گفت وَیْحَکَ یا ذَالنّون اَما قَرَأتَ فی کِتابِه؛ وَحَمَلْناهُمْ فی البَرِّ وَالْبَحْرِ، ذوالنون گفت چون بکعبه رسیدم دیدم او را که طواف میکرد چون مرا بدید خوش بخندید و مرا گفت اَنْتَ حامِلُ الاَمْرِواَنَا مَحْموُلٌ به ترا داعیۀ تکلیف در کار آورده است و مرا جاذبۀ او باین دیار:
آن را که بخواند او بناچار آید

وانرا که کشید لطف او نزد خودش
        تا هستی او بامر در کار آید
بی واسطۀ محرم اسرار آید


شاگرد نوکار را استاد چون خواهد که در کار آرد حرفی بنویسد پس انگشت او بگیرد و بر سر آن حرف نهد اگرچه از راه معنی کاتب استاد مکتب بود اما در عالم صورت انگشت شاگرد بر حرف بود. ای برادر هر کس و ناکس انگشت بر حرف عاشق کار افتادۀ دل بباد داده نهد در عالم صورت، اما چون بعالم معنی رسد بداند که آن حرف بمعشوق مضاف بوده است و عاشق در میانه بهانه و بر ناوک ملامت نشانه:

      من می نکنم بار ملامت بر من
        باری ز برای چیست انصاف بده


دور نباشد که شاگرد استاد شود و بیافت مراد شاد.

تنها ره سعادت : ایمان ، جهاد ، شهادت

برچسب‌ها: عشق , عاشق معشوق, وصول, عین القضاه, اسرار, تمهیدات, سلطان عشق, غفلت , حیلت جمال, کمال,
+ نوشته شده توسط فداییان رهبری در و ساعت 16:11 |

 

فصل: کار عشق آنگاه تمام شود که عاشق معشوق شود و ورق بگردد بی آنکه از عشق عاشق چیزی بکاهد یا در حسن معشوق چیزی بیفزاید زیرا که حسن معشوق را لازمه وجودست زوال آن با بقاء ذات او ممتنع بود و عشق در عاشق اگرچه زایدست بر وجود او و از خارج درو آمده است اما بقوت حسن معشوق که ذریعۀ اوست اوصاف او را در خود مضمحل گردانیده است و بجای خود همه خود ثابت شده و چون عاشق معشوق شود هر آینه معشوق عاشق شود بی آنکه وصل او ازو نقل کند و بدین پیوندد ای درویش اگر دیدۀ نهان بین بگشائی ببینی که عشق و عاشق و معشوق هر سه یکی است و این اصل بی شبهتی و شکی است شیخ اوحدالدین کرمانی گوید:

گفتم که پیامبری تو یا پیر
امروز و پریرودی و فردا
چون نیک بدیدم آن نکو بود
        گفت او که دوئی ز راه برگیر
هرچار یکی بود تو فردا
او و من و پیر هر سه او بود

تنها ره سعادت : ایمان ، جهاد ، شهادت

برچسب‌ها: عشق , عاشق معشوق, وصول, عین القضاه, سرار, تمهیدات, پایان, کار, عاشق, پایان کار عاشق,
+ نوشته شده توسط فداییان رهبری در و ساعت 19:33 |

فصل: هرچند عاشق معشوق را یگانه تر بود معشوق از عاشق بیگانه تر

بود و هرچند عشق بکمال تر آن بیگانگی بیشتر و این یگانگی بیشتر:

گفتم که مگر محرم اسرار آیم
کی دانستم که با کمال دانش
        با دولت وصل بر در یار آیم
در بتکدۀ قابل زنار آیم


یکی از ملوک ترک ذکر جمال صاحب جمالی شنیده بود و دل در کار او کرده در حربی که او را با آن قوم بود آن صاحب جمال را اسیر کرد چون نظر بر جمال با کمال او گماشت بیخود شد چون بهوش آمد در خروش آمد باز باحضار او امر کرد از خود بیشعور شد و با او در حضور شد از کمال قیافت و کیاست بدانست که این آن آتش است که شعلۀ او از دریچۀ سمع در ساحت دل او افتاده است و بقوت خانۀ دل را میسوزد و بصولت خراب میکند اکنون این شعلۀ دیگر است که از راه بصر درمیآید و مر آن آتش جگر سوز را میافزاید آن کرت دل سوخت اکنون در جان گرفت و برافروخت چون برین معنی اطلاع یافت بفرمود تا او را بر سریری برآوردند و او چون بندگان بخدمت او شتافت هرچند خواست تا در وی نگاه کند و خود را از حسن او آگاه کند نتوانست:

بیچاره دلم ز خود بکلی برخاست
از برده ندا آمد کای خسته رواست
        وانگاه ورا از و بزاری درخواست
لیکن تو بگو قوت ادراک که راست

تنها ره سعادت : ایمان ، جهاد ، شهادت

ادامه مطلب


برچسب‌ها: عشق , عاشق معشوق, وصول, عین القضاه, سرار, تمهیدات, سلطان عشق, غفلت , حیلت جمال, کمال,

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 74 صفحه بعد

لوگوی وبگاه
عاشورائیان زنجان
همکاران سایبری
ثامن تم

 هیئت بین الحرمین ساری


رزمنده سایبری
تخصصی مهدویت

???? ?????

http://8pic.ir/images/rgibwc9x51tm86kxjjxh.jpg

?? ???? ?????? ????? ???? ???

هیئت متوسلین به حضرت زهرا(س)خرم آباد

مجمع فرهنگي رهپويان علي شهر سريش آباد

محل لوگوی شما محل لوگوی شما محل لوگوی شما محل لوگوی شما
موضوعات مطالب
پیوندهای روزانه
برچسب‌ها
» داعش (57), » ایران (39), » عربستان (39), » عاشوراییان (39), » ایران (31), » یمن (28), » عراق (24), » داعش (22), » زنجان (22), » ترکیه (21), » عاشوراییان زنجان (21), » امریکا (18), » سوریه (16), » شهادت (16), » شهید (15),
نوای وب
پخش انلاین
همکاران دیگر

 دعای عشق بخوان